خلاصه داستان رمان :
داستان راجع به زن و شوهریه که به خاطر بیماریه زنه نمیتونن بچه دار بشن! ولی این شیوا خانوم که عاشق بچه اس، به شوهرش اصرار میکنه که هرجوری هست بچه دارشن، کاوه هم برخلاف میلش مجبور میشه!(یا بهتره بگم شیوا مجبورش میکنه!)
ولی داستان تو اینجا خلاصه نمیشه … یعنی اصلا نمیشه!
شیوا سر زا میمیره یعنی بچه رو نجات میدن…
کاوه از دخترش بیتا متنفره…
با اینکه بیتا ثمره عشقشونه ولی کاوه ، بیتا رو مقصر مرگ همسرش میدونه و به خاطر اینکه دردِ، مرگ عشقش رو فراموش کنه به دوستای نابابش روی میاره. . ..
دانلود رمان در ادامه مطلب...
دریافت رمان:
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0